Wings of Desire :-)
18.8.11
عجالتا بگویم که گفته باشم که دو سال پیش همین موقع در همان فرودگاه کذایی بودم و دو ساعت و نیم دیگر پرواز من بود..هیچ وقت از یادم نمیرود..آن ماه های آخر، آن هفته های آخر، آن روز های آخر، آن ساعت های آخر، آن دقیقه های آخر، آن ثانیه های آخر، آن لرزیدن و آن تنهایی آخر..و آن گیجی و شوک و اشک ادامه دار تمام راه.. آن بارغمی که هر بار به آن فرودگاه کذایی رفتم، حتی فکر کردم، سنگین تر شد، خیس تر شد.