Wings of Desire :-)
30.8.10
دنیا که گرد هست، آن قدر ها هم بزرگ نباید باشد.
تو که داری میروی به خاک قدیم پر از آغوش ها و خنده ها و اشک هامان. خشم ها و نوازش هامان. نفس هامان، عمیق ها و تنگ هامان. مهر ها و مهر ها و مهر هامان. انگار آخرش که نگاه میکنی، هیچ چیز هیچ چیز هیچ چیز، به نابی همین جهش علاقه میان ما نیست. احساسی از جنس عشق و آرامش از وجود داشتن هم، خواهش و تمنای بودن کنار هم و لبخندی که آن آخر های وجودت هست برای اینکه چنین احساسی را تجربه میکنی و رشد میکنی. برای این که هستیم در دل های هم. متفاوت هستیم از خیلی ها برای تجربه هامان، شکی نیست. و این خوب هم است. بزرگ میشویم باز هم. دنیا که گرد هست، آن قدر ها هم بزرگ نباید باشد. ایمان دارم که سختی های روزگار و دوری دست هامان بر ما خواهد گذشت، نه آنقدر دیر، و آن وقت تنها قطره اشکی خواهد بود از سر گذر آن مثل کودکی که به دنیا بیاوری که دنیا دنیا دوستش داری و دردت آورده است برای زاده شدنش.
سپاس بودنت را از آن زمانی که با این چشم های سبزآبی درخشان طناز معصوم، با این دل زلال صاف به دنیا آمدی تا همیشه.