Wings of Desire :-)
27.7.06




هميشه چيزی برای نگاه کردن هست
نگاه کن.
چه می بينی؟
باز نگاه کن. اين بار چه می بينی؟

نگاه کن!
19.7.06

گاه گاهی کسی می آيد
سر زده می آيد
کمی تنهايی می آورد
کمی تنهايی می برد
دور می برد
می رود، دور می شود
می رود، دور می برد
می رود
10.7.06
One way to prove that something exists is to build it.

B.West, 2001;40
2.7.06
اين درون است.
اين هم برون است.
تونستی جدا کنی؟ نشد؟
حالا می تونی يک مسير دو طرفه اينجا خلق کنی؟

می تونی تصور کنی خودت رو در حالی که دنيای ذهنی ايده آلت رو مقابل(درون)چشمان خودت می بينی؟
ميتونی.

کمی خيال پردازی جهت يافته، برای زنده بودن لازم است.

می تونی توانايی هات رو ببينی؟ دانشت رو؟ امکاناتت رو؟ هستی رو؟ خودت رو چه طور؟ هستی يا نه؟
ميتونی.

خيلی چيز ها را بايد ببينی...باور کن که هر چه دير تر ببينی، دير تر ويرانش ميکنی، پس دير تر باز خواهی آفريدش...دير تر لحظه ی بودنت را خواهی فهميد.

اين يک واقعيت است که در کوير هم باران می بارد؛ اما بگرد ببين بعد از بارانی که باريد چه رخ داد و چرا؟

در کوير مکان هايی هست که از يک خط به واقع خط به آن طرف، ديگر باران نمی بارد. در يک لحظه اين طرف خط باران می بارد و گياهی می رويد در حالی که آن طرف خشک خشک است. خودم ديده ام(کوير مرکزی). شگفت آور است.

پس کوير را که ديدی، به فکر چاره باش. چاره را که دانستی، وارد عمل شو. ريسک کن. يک بار به خودم گفتم:"ريسک کن...برو." رفتم. برای وارد عمل شدن چی لازم داری؟

شايد آنچه من هستم، حاصلی از اين ريسک کردن های بيش تر باشد. بيش تر از گذشته ی خودم.

اين فکر است.
اين هم عمل است.
تونستی جدا کنی؟ نشد؟
حالا می تونی يک مسير دو طرفه اينجا خلق کنی؟

اين يک آدم است.
اين هم يک آدم است.
تونستی جدا کنی؟ نشد؟
حالا می تونی يک مسير دو طرفه اينجا خلق کنی؟
اگه بقيه رو بشه تنهايی ساخت، اين يکی رو نميشه.


عدالت يعنی هر کسی در جايگاه خودش باشد. و هر کسی سهم خود را عملاً انجام دهد.

مسير ها را که ميسازی، حواست خيلی به تعادل و توازن باشد. وگر نه، ويرانشان کن. و از نو بساز.