گمونم بار چهارمه که در دو-سه ماه اخیر خواب دیدم که رفتم تا آبشار نیاگارا سمت امریکا، و اونجا یه پل هست که خیلی هم بزرگ نیست (کلش گمونم ۲-۳ دقیقه آروم اگه راه برم) و تمام حس و آرزو و دلیل بودنم توی خواب اینه که تا وسط این پل برم و از آمریکا خارج شم و به کانادا وارد شم و بعد یکی دو ساعت برم تا به حمید و شیوا در تورنتو برسم. گمونم ناخودآگاهم تمام این چند سال کشف نکرده بود که میتونم این خواب رو ببینم و توی خواب فکر کنم که دارم میبینمشون و بعد از خواب غمناک از نو حالیم بشه که نمیتونم، فعلا.پ.ن. من در نیویورک هستم و آنها در تورنتو/انتاریو. آبشار نیاگارا در مرز نیویورک و انتاریوست. از نیویورک تا تورنتو کلا با ماشین یا اتوبوس که فراوان میرود ۶-۷ ساعت است، در این حد میسوزم من. بعد روی این پل مزبور یک خطی هست که از آن به بعدش کاناداست و از آن به قبلش آمریکاست. از آن به بعدش پرچم کاناداست و از آن به قبلش پرچم آمریکا و منی که پرچم هیچ سرزمینی را ندارم و فقط میخواهم بروم کسانی را ببینم که دوستشان دارم.
haminjur alaki.
tanx.