من سؤال دارم. دیدن یک زن، بدون زیبایی جسمی و جذابیت جنسی او برای مردان امکان دارد یا ندارد؟ دیدن او به عنوان یک انسان، بدون فاکتور جنسیتی و جنسی او. مردان میتوانند جوری فکر کنند و جوری باشند که زنان با آنها صرفا از جایگاه انسان بودنشان دوست باشند، یا نه؟ در هر سطحی از رابطه. از یک سلام احوال پرسی گرفته، تا شوخی، تا قهوه خوردن و ... آیا مردان میتوانند باقی خاصیت های زن را ببینند جز این یک مورد را؟ برای مرد"ان" هم که نه، برای تو، مرد/پسری که اینجا را میخوانی چطور؟ برای شوهر یا دوست پسرت چه طور؟
خب شاید طیف باشد. از ۱ تا ۱۰ نمره بدهید مثلا. که ۱ مینیمم نگاه جنسی و ۱۰ ماکزیمم نگاه جنسی است. میتوانید مردان را از نظر اینکه در رابطه ی تعهد داری با زنی هستند یا خیر نیز طبقه بندی کنید و پاسخ دهید.
پ.ن. اگر فکر میکنید جوری این سؤال ها را میشود کوچک تر کرد که بشود پاسخ داد، این کار را بکنید، سؤال را در میان بگذارید و پاسخ دهید.
پ.ن. این پست کامنت-لازم است. خوشحال میشوم تعداد بیشتری دیدگاه را ببینم.
همان طور که در ذات زن ها میل و کشش شدیدی به مورد توجه بودن و مورد علاقه بودن وجود دارد هر چند شاید طرف اهمیتی هم نداشته باشد، در مرد ها هم میل متقابلی وجود دارد.
راستش من خودم هم گاهی نمی فهمم که وقتی مردها در مورد زن ها صحبت می کنند چقدرش واقعی و چقدرش حرف هست.
برای من تقریبا همه ی زن ها اول انسان هستند و رفتارم با آن ها با رفتار با مرد ها تقریبا هیچ فرقی نمی کند. موارد انگشت شماری بوده و هست که یک نوع کشش فراتر از این احساس کردم و می کنم.
ادر آخر واقعیت این است که اکثر مردها تا سال ها پس از ازدواج از نظر ذهنی و شخصیتی هنوز مرد نشده اند و رفتار های بچگانه نشان می دهند و این کاملا مساله معمول است، البته این مردها فکر می کنند که بالغ هستند، به ندرت می توانی مردی را پیدا کنی که این حرف را بزند، ولی به راحتی می توانی از زن ها 10 سالی از زندگی زناشویی آنها می گزرد بپرسی.
اگه بخوام یه جور دیگه بگم به نظرم اینجوری نیست که یک انسان داریم که کلاس بالاتره و مردها و زنها ازش مشتق می شن. به نظرم یه انسان مرد و یه انسان زن داریم که تصمیم گرفته اند داری حقوق مساوی باشند حتی الامکان.
به همین ترتیب نمی تونم به یه پسر یا دختر بچه فقط از دید انسان بودنشان نگاه کنم. برای من سن و سال هم جزئ لاینفک موجودیت اونهاست.
Soale khubie, man khodam harvaght ba har dokhtari ertebat(communication) bar gharar kardam kheyli baram soal bude ke kudum raftaram ta che had negahe jensi dashte. miduni bayad be rishehaye fekrit beri ta befahmi in raftari ke mikoni cheghad negahe jensi dare. tafkik e in raftara kheyli sakhte.
mesle doos dashtan mimune, ta hala shode az ye chizi, ye kasi, ya betore khaas az ye dokhtar/pesar i khoshet biad va be in fek koni ke daghighan chie ke "man" doos daram?
joda az har noe mafhoom e khareji ke jahane emrooz e ma be ma elgha mikone, mesle "sexy" budan, "cool" budan, ya harchi.
kollan in ghazie chera in rooza mohem shode? man emruz hamin bahs o dashtam ba yeki, ghane shodam ke kheyli chiza ru raftar va tarze negahe mardha mitune tasir bezare.
kolli harf mishe zad, kolli naghd mishe kard ke masalan chera to zan budan o az ensaan budan joda miduni.
Natije :
1- Javabe soale avalet: bale emkaan dare :D
2- Javabe soale dovomet: bale, vali fahmidan inke serfan az jaygahe ensan budane sakhte, ba ghati'at nemituni begi :D
3- 5 :D gofti adad bedid, man 5 o doos daram kollan :D
4- che hali mide adam zuri comment bezare :D
yani delam mikhad fek konam ke injurie vaghean. ke doostam be cheshmi gheir az inke man moanas hastam negah mikonam. hamin ali o amir ke inja commnet ham gozashtan masalan. bebin man fek mikonam doostim ba in adama injurie ke be cheshme ensan faghat negaham mikonan (shoma 2ta ghalat mikonid jure dige bashe :)) ). vali khob nemidunam vaghean injurie ya na va hadeaghal mitunam begam avayele doostimun injuri nabude.
nemidunam shayad vaghean dar morede dokhtara ham injuri nabashe. vali farghesh ineke ma in ghazie jensiat ro shayad jure dige mibinim, vali fek konam bazam fargh mizarim.
gosaste sohbat nemudam be nazaram :D
vali koliatesh inke , are mishe bedune in negah did vali na hamun aval, moasherat va ashnayi mikhad be nazaram.
وقتی یک دختر غریبه میبینم، بیشتر توجهم جلب ظاهر دختر میشه تا شخصیتش. بعد که بیشتر با دختر آشنا میشم، قضیه برعکس میشه. در مورد مردها این قضیه به طور برعکس صادقه
اصولا اگر دختری از نظر یک پسر جذاب باشه، دید اولیه اش (که بدون شناخت شخصیت) هست خود به خود به سمت دختر دیدن متمایل می شه، ولی در طول زمان با شناخت می تونه عوض بشه و یک جوری متمایل به یک دوست بشه نه یک دختر. ولی باز خیلی کم مردی پیدا می شه که کاملا جذابیت جنسی براش از بین بره. ولی برعکس بالایی این اتفاق که رفته رفته با شناخت شخصیت طرف (اگر علاقه شدید نباشه) به سمت دوست دیدن می ره به نظر من این خیلی اتفاق می افته.
زمان هم مهمه. بعد از یه مدت رابطه ی دوستی، کم کم دیدم عوض میشه و بیشتر به سمت همون به قول تو انسان بودنش میره.اما اکثرا "کامل" هم از بین نمی ره. با اینکه خیلی کم میشه
البته این ها که گفتم میان گین گیری های موضعی (مثلا تو بازه ی 1 روز) از نظرم بود(!) چون زمان هم مهمه، یه موقع طرف هرچقدرم که خوشگل باشه تاثیری نداره و دیدم همون به چشم دوسته. اینکه تو رابطه باشم هم تاثیر داره فکر کنم و دید انسانی (!) رو بیشتر می کنه.
اما این سوال به سوال دیگه ای ربط داره: خانم ها هم در آقایان مواردی رو می بینند و براشون جذابه که اگر چه کاملا منطبق بر این مواردی که گفتی نیست اما با اونها قابل مقایسه است.
مثلا یک اقای با قدرت، ثروت و دارایی بسیار زیاد که جنتلمن هم باشه برای خانم ها جذاب است یا نه؟ مواردی که مردان پشت سر خانم ها می گویند هم چندان افتخار آمیز نیستند!
یک نکته دیگر: یک آستانه یا معیار به عنوان حداقل (کران پایین) برای هر فرد وجود دارد که چنانچه خصوصیات فرد مقابل از آن ها بیشتر باشد برای فرد چندان فرقی نمی کند.
(p1>th1) && (p2 > th2)
p=property th=threshold
این کران های پایین باید برای همه خصوصیات ِ معیار به صورت ترکیب و (عطفی؟) صدق کنند: هم برای خصوصیات شخصیتی و هم ظاهری بر قرار باشد. مثلا اگر طرف زیبا باشد اما از نظر عقل و هوش جالب نباشد جذابیت آن از میان می رود. (لااقل برای من اینطور است).
اما مقادیر این آستانه قابل پیش بینی و حتی برای خود فرد هم لزوما آگاهانه نیستند. در ضمن در دراز مدت و در اثر تجربیات فرد ممکن است عوض شوند.
البته منظورم حداقل ها برای اینکه فرد مقابل جذابیت بالایی ایجاد کنه و به عنوان پارتنر انتخاب بشه.
اما همیشه عوامل پیچیده تری هم هست و این مدل فقط برای این بود که یک ایده را بگویم. قضیه ممکن است پیچیده باشد و علت قضایا برای هر دو طرف دست نیافتنی باشد.
این الان به ذهنم رسید:
حالا بر اساس آنچه گفتم تفاوت بین آقایان و خانم ها را می توان اینطوری هم بیان کرد که معمولا خصوصیات شخصیتی و عقلی ِ طرف مقابل از نظر آقایان استاندارد پایین تری دارد. چون در سیستم اجتماعی موجود آقایان به آن احتیاج ندارند (یا اینطور خیال می کنند). چون در اکثر خانم ها آن شرط حداقل ِ هوشمندی ِ لازم برقرار است، در نتیجه خصوصیات ظاهری آنها اهمیت بیشتری پیدا می کند.
در ضمن ممکن است مقادیر این استانه ها (معیار ها) به نحو کاذب و غیر واقعی برای فرد بالا برود! که لازمه ی اصلاح آنها اصابت سر به سنگ است.
و نیز چنانچه خصوصیاتی از استاندارد طرف پایین تر باشد راضی کردن دل (!) مشکل است.
این معیار ها (آستانه های معیار) در ناخود آگاه آدم ثبت شده اند و از آنجا نشات می گیرند. فرد آنها را تنها از طریق واکنش جسمی-احساسی خودش و به طور غیر مستقیم متوجه می شود. غیر از این واکنش ها تقریبا دسترسی ای به آنها ندارد! (هرچند مال خودش هستند) مانند جعبه سیاهی که فقط خروجی آن قابل مشاهده است.
اما شرایط زمانی و مکانی دیگر هم موثر هستند...
بله می توان آگاهانه جوری نگاه کرد که فقط تحت عنوان رابطه دوستانه به طرف نگاه شود. اما پس از مدتی برای زنگ تفریح مغز هم شده ممکن است گاهی اجازه ورود یا دخالت پروسه ی دوم داده شود.اما بعدا براحتی می توان توجه خود را از آن منحرف کرد. اما احتمالا نه برای مدت طولانی و پیوسته. یعنی دو جور نکاه همزمان وجود دارند و کما بیش هر لحظه یکی غالب است. باید باز فکر کنم.
اگر پروسه ی دوم سرسختانه مهار شود اثر آن برعکس است. بنابراین چاره صلح آمیز اجازه دادن به آنها به صورت محدود است.
حالا )جواب همین این سوال (اما از سوی دختر ها چیه؟ آیا منظور این بود که برای دختر ها فرض کرده ای که میشه دیدن مطلقا بدون دخالت موارد مربوط به جذابیت باشه؟
بله
بله
کاملا
سخته. این قسمت چند نمره داره؟ نمره اضافه داره؟
هوش مردانه استفاده کردم، از نظر هوش زنانه تقریبا تمام مردها در یک سطح ابله هستند، سال ها رابطه با زن ها لازم هست که یک مسائلی که برای زن ها از سن بچگی واضح هست رو درک کنند. در زن ها ولی حتی واریانس این هوش زنانه که به مراتب بیشتر از مردها هست به نظر من باز کم هست، نمی دونم از نظر زن ها هم این درست هست یا نه.
که پسرها به نظر می رسه در نگاه اول، واقعا جنسیتی نگاه می کنن...( که البته من همیشه فکر می کردم که این یه مسأله ی فرهنگیه، و می تونه این طوری نباشه)... ولی وقتی رابطه ای به دوستی می رسه - بازهم احساس من همیشه این بوده که- دیگه لزوما نگاه جنسیتی ندارن... حداقل می تونن نداشته باشن... و در نهایت وقتی زمان باز هم بیشتری از آغاز رابطه می گذره، انگار که این بار، یه جور دیگه، دوباره مسأله ی جنسیت، و تفاوت ها براشون پررنگ می شه، این بار انگار جدی تر از بار اول...
(ولی خب هر چی فکر می کنم می بینم که نتایج فوق لزوما معتبر به نظر نمیان... به هر حال از کلی تعمیم شتابزده توشون استفاده کردم توشون، کلی هم پیش فرض های مطلوب خودمو داشتم وقت این نتیجه گیری ها...)
0
http://caro-diario.blogfa.com/post-60.aspx
http://homepage.psy.utexas.edu/homepage/Group/BussLAB/pdffiles/Sexual_Strategies_Theory_1993.pdf
این آقاهه تحقیقاتش کلا جالبه. هرچند علم پایه ای نیست اما نتایجش میتونه جالب باشه:
http://schmitt.socialpsychology.org/
س.
(
http://www.mindhacks.com/blog/2005/11/all_in_the_mind_on_s.html
عادل
در مورد شخص من و چند تا از دوستهای نزدیک پسرم این طور هست که بستگی به این داره که چقد ارضا باشم. مثلا الان من از نظر جنسی کاملا ارضا هستم تو زندگیم. و خیلی کم پیش میاد که یه دختری رو ببینم و بهش نگاه جنسی داشته باشم. یعنی وقتی میبینمش مثلا به سکس باهاش فکر کنم، یا اینکه به قیافه اش توجه کنم. ولی وقت هایی که در زندگی ارضا نبودم کاملا این طور بوده که نگاه جنسیتی داشتم و به نظرم طبیعی هم هست. وقتی آدم گرسنه است و میره تو خیابون طبعا اول به رستورانا نگاه میکنه. یا مثلا فرض کنید که از صبح هیچی نخوردید و شب دارین میرین مهمونی. خب اولین چیزی که بهش توجه میکنید اینه که اونجا چی میشه خورد. برای من این طوری هست به هر حال.
موضوع دیگه اینکه دخترا تو ایران لا اقل خیلی مشکل دارن با این قضیه که همه بهشون نگاه جنسی دارن. به نظر من این درسته و به این خاطره که به خاطر شرایط خاص ایران اکثریت پسرها از نظر جنسی ارضا نیستن و ناخودآگاه به سمت این موضوع کشیده میشن. و به نظر من راهش این نیست که اون ها رو تقبیح کنیم که انسانی نیستند. در یک جمله به جای اینکه بگیم سکس برای هیچ کس بهتره که بگیم سکس برای همه!
به هر حال اگر کسی جنسیتی نگاه کردن در حالت کلی رو زیر سوال ببره اول جنسیت خودش رو زیر سوال برده و انگار داره این رو تایید میکنه که میل جنسی رو باید سرکوب کرد.
ناخودآگاه/خودآگاهِ فرد درک می کند که طرف مقابل از جنس مخالف است. امّا بیشتر افراد جذاب نیستند. در نتیجه از این دیوار نامرئی ِمعذّب باید عبور کرد و دوستانه بود. تا کنش های اجتماعی سالم و روان باشد.
جذابیت طرف مقابل(در صورت جذاب بودن) یک فکت یا واقعیت است. انکار آن واقعیت ندارد.
تنها باید روابط خود را درست تنظیم کرد و گرسنه (سکسی) نبود تا روابط انسانی سالم برقرار باشد.
کسی در تنهایی خود رها نشود. کسی از نظر عاطفی رها نشود. اعصاب کسی در یک پروسه ی داشتن رقیب در حالی که در رابطه با معشوق خود است، خرد نشود و احساس بیچارگی نکند.
و
دوستی ها به خاطر جنسیت حذف نشوند.
مگر دو نفر خیلی تنها شوند و در کنار هم باشند تا جذابیت از دوستی عادی رابطه را فراتر ببرد.
بنا براین دوستانه ی عادی نبودن و نگه داشتن دیوارِ معذب بودن اتلاف امکان دوستیِ خوب است.