Wings of Desire :-)
29.1.09
برنامه ی يک روز غروبم را ريخته ام
حتماً يه روزی..يه روز ملايم..يه روزی که رقص اسپانيايی ياد گرفته باشم - از اونايی که حرکتای آروم و تند توش داره - .. يه روزی چند دقيقه مونده به غروب خورشيد..وقتی هنوز نور ارغوانيش هست و درخشش دريا..يه جايی کنار يه دريايی با آب زلال و پاک..جايی که صدای هيچ ماشينی نباشه..با نسيم ملايمی که لباس روشن و موهامو برقصونه..دستشو می گيرم و می رقصيم..کمی که از غروب گذشت..کمی که مه شد..آتيش سرخپوستی درست می کنيم..ستاره ها که درومدن، کمی روی ماسه های نرم دراز می کشيم و تماشا می کنيم..کمی سکوت..کمی نجوا..فراوان آرامش و رهايی.

پ.ن. طعم "حتماً يه روزی"ها پيشاپيشش هم سکر آوره؛ انگار که همين طور سکر آورتر ميشه تا برسه به وقتش که اتفاق بيافته.

6 Comments:
Blogger آریا said...
اتفاقا منم یه سی دی آموزش رقص اسپانیایی دارم، به درد نمی خوره؟!:-"

Blogger Nazanin said...
رقص رو بايستی با پارتنر تمرين کنم. من چجوری با سی دی تمرين کنم آخه؟ حالا تواناييام زياد هست، ولی نه ديگه انقدر.

عملاً ياد ميگيرم من بالاخره.

Anonymous Anonymous said...
منم " یک روز " سراغ دارم

همم با حال میشه ها

Anonymous Anonymous said...
:) آره، خيلی باحال ميشه! فعلاً به نوشتن پست هاش قناعت ميکنم...

Anonymous Anonymous said...
man fek konam baraye neveshtan in jomalat ghablesh chize masmumi khordi ye kam aragh khar shotor bokhori khube khub mishi movafagh bashi 8mede west