Wings of Desire :-)
7.1.08

نه
نمی خواهم

نمی خواهم بی تفاوت رقص کنان گذر کنم
از حادثه اي که روحم را خنجر زند
گيرم نوک سوزنی
مرهمی بايد يافت.

پس آن گاه می خواهم
می خواهم
گذری رقصان را.

نه نمی خواهم
نه نمی خواهم بمانم
بر حادثه اي که روحم را خنجر زند
گيرم نوک سوزنی
چرا که ماندن همانا و عفونت همان

روح زخم خورده ی ساليان را
نبايد چنين زخمه زد
نه
نبايد

بايد خيلی مراقبش بود
بايد شب ها با مهتاب آرامش کرد
و صبح ها خورشيد را برايش آورد
و مهرانه مرهمش کرد
که اگر نه
توان رقصش نخواهد بود
حتی اگر بخواهد.

می دانی فرقی نمی کند..دوست دارم مراقبت باشم. می خواهم بروم سرما را لمس کنم. می خواهم خيلی پياده راه بروم. می روم. می خواهم بروم برقصم.

10 Comments:
Anonymous Anonymous said...
خیلی وقت بود اینجا سر نزده بوم. شعر خودت بود؟
راستی می دونی من و تو (داداشت) یه دوست مشترک داریم؟!

Blogger Nazanin said...
آره، حتماً اگه نقل قول باشه، ميگم. دوس؟ نه، نميدونم! ايميل بزن بگو ببينم کيه اين آدم خوش شانس؟

Anonymous Anonymous said...
salam :D

Anonymous Anonymous said...
webloge ghashangi darin!

Anonymous Anonymous said...
be webloge ma ham sari bezanin!

Anonymous Anonymous said...
khoshhal mishavim!

Anonymous Anonymous said...
http://brackishdesert.blogsky.com/

Anonymous Anonymous said...
ba amadanetan kolbeye haghire ma ra abad konin!

Anonymous Anonymous said...
pishapish az hozoore sabzetan moteshakerim!:D

Anonymous Anonymous said...
khoob bood?9 ro ke didi surprise shodi?:))