من سياره ی بزرگ تری می خواهم...و دنيای بزرگ تری...حال اگر نيست، می آفرينم؛ که دل بزرگی هم آفريدم...که اگر کافی نيست، باز هم می آفرينم...و اين را دانسته ام که کافی نيست...پس می آفرينم.
نازنین جان سلام "تنبلی آرد به چشمان تو خواب" میخواند برایم مادرم به هنگام بی حوصله گیهایم و من را گاهی با این ضرب المثلش به جلو هُل میداد. چند وقتیست کمی در بی حوصله گی به سر میبردم، مادرم نیست تکرار کند آن - مَثَل- را، امروز اما یادش مرا کمی به جلو پرتاب کرد. نازنین جان شما میزونید؟ برایت آفرینش جذابترین سیارهُ جهان رو با بی نظیرترین رنگها و به بزرگی هفت آسمان آرزو میکنم. قادر بودن یکی از خصوصیات ذاتی توست. مهربانترین جهان را بساز دوست عزیز. پیروز و عاشق بمانی. سعید از برلین. پ.ن. از این قطعهُ پیانو خوشت میاد؟ http://saidazberlin.de/Track%20No07.mp3
اگه همینطوری ادامه بدی یه روز مجبور میشی به قول شاملو خدایی دیگرگونه بیافرینی! البته شرط موفقیت تو همه اینا اینه که اول خودت رو از نو خلق کنی. به طور کلی اگه آدم همراه با بزرگتر شدن قابلیتهای ذهنی خودش دنیاهای ذهنیشو گسترش نده از توقف باز میمونه. راستی ملاصدرا خوندی؟ از حرکت جوهری چیزی میدونی؟ حرفای بدی واسه گفتن نداره اگرچه ... بگذریم
آره...يا اونجا که ميگه: حتی اگر نباشی می آفرينمت...اما راستش اگر به گفته ی شاملو عمل کنم، احساس اجبار ندارم؛ و بر عکس خيلی هم برايم مطلوب است. و شرط موفقيت آن است که خود را هميشه از نو بيافرينم؛ و نه فقط در آغاز...که ساده هم نيست.
-- منظورت اينه که از حرکت باز می مونه؟!
ملاصدرا؟ نه؛ نخوندم؛ و فقط اطلاعاتی در حد کم راجع به نظريه ی حرکت جوهری می دونم؛ و چيز هايی راجع به زندگيش؛ همين. ملاصدرا می خونم.
"تنبلی آرد به چشمان تو خواب"
میخواند برایم مادرم به هنگام بی حوصله گیهایم و من را گاهی با این ضرب المثلش به جلو هُل میداد.
چند وقتیست کمی در بی حوصله گی به سر میبردم، مادرم نیست تکرار کند آن - مَثَل- را، امروز اما یادش مرا کمی به جلو پرتاب کرد.
نازنین جان شما میزونید؟ برایت آفرینش جذابترین سیارهُ جهان رو با بی
نظیرترین رنگها و به بزرگی هفت آسمان آرزو میکنم.
قادر بودن یکی از خصوصیات ذاتی توست.
مهربانترین جهان را بساز دوست عزیز.
پیروز و عاشق بمانی.
سعید از برلین.
پ.ن.
از این قطعهُ پیانو خوشت میاد؟
http://saidazberlin.de/Track%20No07.mp3
اگه همینطوری ادامه بدی یه روز مجبور میشی به قول شاملو خدایی دیگرگونه بیافرینی! البته شرط موفقیت تو همه اینا اینه که اول خودت رو از نو خلق کنی. به طور کلی اگه آدم همراه با بزرگتر شدن قابلیتهای ذهنی خودش دنیاهای ذهنیشو گسترش نده از توقف باز میمونه.
راستی ملاصدرا خوندی؟ از حرکت جوهری چیزی میدونی؟ حرفای بدی واسه گفتن نداره اگرچه ... بگذریم
این نشون میده خارجی هستی! از دید زمینی ها!
«حال اگر نيست، می آفرينم»
این نشون میده که مال اینورا نیستی!
«پس می آفرينم»
این نشون میده: پس می آفرینی (یعنی حتما می آفرینی)
(این رو که ننوشتی ولی من میگم)
نشون میده که: ... آره، بی شک
آره...يا اونجا که ميگه: حتی اگر نباشی می آفرينمت...اما راستش اگر به گفته ی شاملو عمل کنم، احساس
اجبار ندارم؛ و بر عکس خيلی هم برايم مطلوب است. و شرط موفقيت آن است که خود را هميشه از
نو بيافرينم؛ و نه فقط در آغاز...که ساده هم نيست.
--
منظورت اينه که از حرکت باز می مونه؟!
ملاصدرا؟ نه؛ نخوندم؛ و فقط اطلاعاتی در حد کم راجع به نظريه ی حرکت جوهری می دونم؛ و چيز هايی
راجع به زندگيش؛ همين. ملاصدرا می خونم.
آفرین؛ خود آفریدگاریست فرّگی