ظاهری بودن ، خلاف صميمانه بودن است .
اگر می خواهی صميمانه با افرادی رابطه داشته باشی ، اگر از تو ميپرسد حالت چه طور است ، و خوب هستی ، آن را طوری بگو که آن خوب بودن را او هم احساس کند ، و اگر نه ، صادقانه بگو نه ، خيلی خوب نيستم ، احساس می کنم ...
شايد مثال خيلی خوبی نبود ، اما خيلی از ما ، چون با تجارب گذشته مان زندگی می کنيم ، چون قبلاً کسی از ما همين سؤال را پرسيده بود و بعد از آن از هم دور شده ايم ، چون در گذشته ممکن است صدمه ديده باشيم ، ديگر حاضر به زندگی کردن هم نيستيم ، و فقط بازی می کنيم .
آره ، تو که خودت ميگی خيلی آدم اميدواری هستی ، حالا چی شده که ميخوای بازی کنی و بری اون دور دورا ، چاره اش رو من می دونم ، يک اتفاق خوب که منتظرته تا خلقش کنی ، يا بهتر بگم ، کشفش کنی .
تنها خواهش من اين است :
لطفاً زندگی کن .