به نظر شما آيا هدف اهمّيت بيشتری دارد يا وسيله؟ يعنی وقتی چيزی را وسيله ميکنيد برای رسيدن به چيز ديگری مثلاً به اسم هدف آيا آن هدف است که برای شما مهم است يا آن چيز که به تو کمک کرده تا بتوانی هدفت را ببينی؟
به عبارت ديگر ميتوانی آن را به پلّه های نردبان تشبيه کنی يا چيدن يک پازل؟
يادم آمد در اين کتاب های دينی ميخوانديم رابطه ی طولی و عرضی ،آيا در اينجا بايد قائل به يک اينچنين رابطه ی طولی بود يا نه؟ قصدم آن است که بدانم نظر ديگری چيست،وگر نه در سؤالی مثل اين گمانم بر آن است که "من "مهم هستم و نه چيز ديگر. (مثل ساير
موارد(البتّه فعلاً که اين طور است)) ؛)
به نطر من ادم وقتي تصميم ميگيره به يك هدفي برسه بايد در اون راه تلاش كنه وچون هر علتي يه معلولي داره و هر هدفي يه راهي ويه تلاشي پس انسان مخبوره براي تحقق هدفش از وسيله ها و...استفاده كنه.
پاينده وبهاري باشي
motmaennan vasile
chon hadaf khodesh vasileye chize dige
santez ye anti teze jadid
mmmmm,jalebe,hadaf khodesh vasile y che chize digas?!
mmmmmmm