Wings of Desire :-)
1.3.05
آخيش،
نميدونم چرا اين دفعه ای اينقدر طول کشيد تا بگيرم چی شده،اوضاع خودمو ميگم حالا هنوز هم يه اونجور حالی رو دارم،امّا اذيتم نميکنه،اونم هستش اين دور و برا بالاخره، گاه گاهی هم به جای من تايپ ميکنه و سر کلاس ميره يا همينجوری ميره آب آلبالو ميخوره ،حالا اگه گفتی من کدومام؟اگه تونستی از بين اين دو تا معلوم کنی من کدومام،اميدی هست که از بين ايکس* تا "من" هم بتونی، اين همون قضيه ی معروف من های متعدّده،اينم يکيش بود که مدّت ها بود پيداش نبود، انگار اون پشت مشتا قايم شده بود،طفلکی کلّی بهش بی محلّی شده بود،امّا حالا فعلاً هستم در خدمتش،البتّه با کمال ميل.
3 Comments:
Anonymous Anonymous said...
nazanin koochooloo salam. matalebet ghashang bood. ye pishnehad daram sai kon roozi ye post bezari inja ta vaghti khanandeha mian gij nashan bara koodoom post comment bezaran. hala man 3 ta posteto khoondam. 2 ta paeeni kheili ghashang bood in yeki ham engar harfe dele khodet bood ke khob .... rasti dirooz inghad az kooh harf zadam ke natijash uni shod ke too weblogam neveshtam khasti mitooni beri bekhoonish.
shad bashi va paydar

Anonymous Anonymous said...
سلام نازنين جان
مطالبت زيباست. يه جورايي حس مي كنم فلسفي مي نويسي. نمي دونم شايد هم من آي كيوم پايينه كه يه وقتايي سردر نميارم. اون شعرت در مورد دروغ هم نمي دونم حس پشتش چي بود. ولي خوب يه جورايي مي شه ربطش داد به خيلي چيزا.
موفق باشي خانومي.

Anonymous Anonymous said...
Where did you find it? Interesting read »