ميترسم
ميترسم از اينکه تو زنگيم وقت کم بيارم
ميترسم
ميترسم از اينکه کسی رو آزرده کنم
ميترسم...
نميدونم آيا اينکه آدم صريح باشه و هر چی که هست و بدون تأمّل نشون بده،
چه وضعی داره،ای خداااااااا،آخه من چه کار کنم،
يه وقت تصميم ميگيرم تو خودم باشم و اصلا با عالم بقيه کاری نداشته باشم،يه وقت ميگم هر چی که دلم ميخواد
ميگم،هر کاری که فکر ميکنم خوبه انجام ميدم،امّا گاها از اين ميترسم که کار اشتباهی بشه،
يا خيلی وقتا ما آدما نگران برداشت ديگران از اعمال و حالات خودمون هستيم،برداشتی که اونی
نباشه که ما ميخواستيم بگيم،حال آنکه ما خيلی هامون ميدونيم که هر کسی يه جوريه،و
دليلی برای نگرانی از اين بابت وجود نداره،امّا واقعا زندگی کردنش آسون نيست!
اين چند روزه يه کارای پر ريسکی کردم،تا اين لحظه نتيجه اش معلوم نشده،فعلا من گيج شدم
البتّه من معمولا گيج هستم،اينو خودم خوب ميدونم ،...
ادامه دارد
I Wanna Risk!
mr . Abiding
نميدونم امّا وقتی ترسم رو بيان ميکنم،انگار که ميره،يعنی حتّی برای وقت کمی هم که شده
ازم فاصله ميگيره،و من با انرژی صد درصد به کارم ميرسم،خوب،برای من که می ارزه
دل !
ای،ای،ای
اينو خيلی دوست دارم،اصلاً کارش حرف نداره،ميدونی،يه جور خاصی هستش که بهترينه،کاش ...
ای،بگذريم،منظورم رو متوجّه شدی آقای نا شناس؟
(اسم شما همينه؟من يادم نميآد،شرمنده،يه راهنمايی کوچولو لطفاً)